حرفهای ناتمام من
۱۳۸۷ اردیبهشت ۸, یکشنبه
به روان شهروز عزيزمان:
شعری از قيصر امين پور
افتاد آنسان که برگ آن اتفاق زرد مي افتد افتاد آنسان که مرگ آن اتفاق سرد مي افتداما او سبز بود و گرم که افتاد.روحش شاد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
eagle
مشاهده نمایه کامل من
بايگانی وبلاگ
◄
2009
(6)
◄
03/22 - 03/29
(1)
◄
02/15 - 02/22
(2)
◄
01/11 - 01/18
(3)
▼
2008
(25)
◄
12/28 - 01/04
(1)
◄
12/14 - 12/21
(1)
◄
11/30 - 12/07
(2)
◄
08/10 - 08/17
(1)
◄
08/03 - 08/10
(2)
◄
07/27 - 08/03
(4)
◄
06/22 - 06/29
(1)
◄
06/15 - 06/22
(2)
◄
06/08 - 06/15
(2)
◄
05/25 - 06/01
(1)
▼
04/27 - 05/04
(8)
تنهايي
قورباغه ها روزي از روزها گروهي از قورباغه هاي کوچي...
روزهای کودکی و نوجوانی
بریده ای از شعر آرش
خنده هایی برای خنده های شهروز
به روان شهروز عزيزمان:
سکوت!
به جای معرفی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر