۱۳۸۷ اردیبهشت ۸, یکشنبه

خنده هایی برای خنده های شهروز

امروز بعد از يک هفته که به خاطر فوت نابهنگام دوست عزيزمان شهروز حالم زار و ناخوش بود، کمي بهترم. خنده های بياد موندنی شهروز و گرمی دستاش توی اين چند روز شب و روز جلو چشام بود. نه نمی شه رفتنشو باور کرد و ما بازهم به ياد خنده هاي شهروز با اون گرماي رفاقتش می خنديم باشد که نازنينمان در بستری ناز، آرام بخسبد....
يادش جاودان

هیچ نظری موجود نیست: